فرشته زمستونی منفرشته زمستونی من، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

نفس مامان وباباش

ماه عسل

1392/4/31 18:41
نویسنده : مامان مهسا
372 بازدید
اشتراک گذاری

نی نی نیومده من سلام

 این پست ویژه ماه عسله...

 دیروز من ومحمد مثل هر روز نشستیم پای برنامه ماه عسل.داستان دیروز برنامه قصه زندگی زن و شوهری رو روایت میکرد که ٣١ سال با هم زندگی کرده بودن و ٢ تا پسر بزرگ داشتن و ٢ ماه بود یه دختر خانمو به فرزند خوندگی گرفته بودن.خانمه گفت ایده گرفتن بچه از برنامه ٢ سال پیش گرفته برنامه ای که در اون خانم و اقایی اومدن که بعد از چند سال که بچه دار نمیشدن میرن بهزیستی ویه بچه ٢٠ روزه رو میارن اما بعد از چند ماه متوجه بیماری اون پسر بچه میشن اسم بیماریش یادم نیست اما باعث فلج بودن تمام بدنش شده بود.اسم اون پسر میلاد بود و٢٣ سال اون خانم مثل مادر ازش نگهداری کرده بود اما متاسفانه اون پسر فوت میکنه و علی رغم تلاشهای اونا برای گرفتن بچه از بهزیستی اونا بهشون بچه نمیدن.دیروز بعد از اون خانواده که یه دختر و به فرزند خوندگی قبول کرده بودن مادر و پدر میلادو اوردن.مادرش خیلی ناراحت بود و چند بار گریه کرد و از ناراحتی نبود میلاد گفت اقای علیخانی پرسید حوصله یه بچه رو دارین که بزرگش کنید؟وقتی جواب مثبت رو شنید پسر بچه ای رو صدا زد.برق شوقو میشد از چشمهای مادر میلاد دید...اقای علیخانی با ایما و اشاره گفت حاضرین پددر و مادرش بشین؟ و چه حسی بود اینقدر برنامه دیروز قشنگ بود که نمیتونم احساساتم رو بیان کنم الانم تند تند اومدم نوشتم که فقط ثبت شه تو وبلاگم... مادر و پدر میلاد

 برام جالبه ما مامانمکه حرف زدم گفت مهسا نمیدونی چه قدر از ماه عسل انتقاد کردن تو اینترنت اسم سایتشو پرسیدم و رفتم وخوندم واقعا ماها چرا یاد نمیگیریم کم ایراد بگیریم؟یه کم مثبت نگاه کنیم.واقعا سایا جون اون پست اخرتو باید با طلا نوشت...(البته از حق نگذریم سایتی رو هم دیدم که خیلی زیبا نگاهی به برنامه دیروز انداخته بود.)

 ماه همتون عسل...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

زينب مامان نازنين زهرا
1 مرداد 92 15:21
سلااااااااااااااااااااااام مهسا خانومي
واقعا خيييييييييلي زيبا بود ...
خانوم خانوما من هميشه بهت سر ميزنم فقط چون استراحت خونه مامانم هستم با گوشي آن ميشم نميتونم نظر بذارم ...
ببخش ...
ما شمارو دووووست ميداريم عزيزم ...
انشالله خدا به زودي داممنتو سبز كنه مهسا خانومي
راستي واسه سلامتي اين دخمل ماهم تو سحر ها دعا كن
سلام زینب جونیییی دیگه میخواستم رسما باهات قهر کنم دختر.بیا یه حالی از خواهرت بپرس گه گاهی.حتما عزیز دل خالشه.یه دنیا بوس واسه نازنین زهرای عزیز

SaYa
1 مرداد 92 19:12
سلام عزیزم خوبی؟واقعا برنامه جالبی بود
آره انتقاد زیاد بود که خب میگفتن شما همیشه بدی های جامعرو نشون میدین ولی این برنامه هدفش نیست که بدی نشون بده هدفش اینه که هرکسی بخواد کاری انجام بده میتونه
و چقدر بادقت توصیف کردی همه چیز عزیزم
و ممنونم ازت
من خوشحالم که اگر چیزی نوشتم مورد توجه قرار گرفته البته اون بخاطر نگاه تیز بین و دقیق تو هست مهسای عزیزم وگرنه خیلیم تعریفی نیستیم


برنامه خیلی خوبیه سایا جان متاسفانه حسادت و ایراد گیری خیلی زیاد شده تو جامعه ما.برنامهاون روزشون که معرکه بود منو محمد خیلی خوشمون اومده بود محمد که هی میپرسید میشه ادم همچین کاری بکنه؟خیلی تو فکرش رفته بود.چه روح بزرگی میخوادکه عشق بورزی به کسی که بچت نیست.
عزیزم قلمتوخییلی دوست دارم.زود زود اپ کن.
زهرا
3 مرداد 92 2:39
سلام وب قشنگی دارید .به وب منم سر بزنید پشیمون نمیشید راستی نظر فراموش نشه


سلام مرسی وبت باز نمیشه گلم
یاسمن
6 مرداد 92 19:16
سلام عزیزم من هفته های اخر بارداری هستم نمیتوستم زیاد بیام نت.شرمنده امیدوارم فراموشم نکرده باشی اگه دوست داشتی بهم رمزتو بده


سلام عزیزم ایشالا نی نی نازت به سلامت به دنیا بیاد
رمزو که داری عزیزم.معلومه فراموشت نکردم.
مامان حسنا
8 مرداد 92 15:26
چرا من ندیدم پس؟
من که هرشب نگاه میکنم


نمیدونم عزیزم حتما ندیدی اون قسمتشو.خوش اومدی به وب من
یاسمن
29 مرداد 92 12:44
سلام عزیزم خوبی کیانمهرم یه هفته هست به دنیا اومده ببخش دیر بهت سر زدم نتم قط بود الانم کیان خوابه اومدم تند تند خبر بدم تاذسر وقت بیام همه رو بنویسم مرسی بهم سر میزدی


مبارکه...ایشالا همیشه سالم و موفق باشه
عزیز دلم.