گام مثبت
الان دقیقا ساعت 1:36 بامداده من صبح ساعت 7:30 باید سر کلاس باشماما با کلی انرزی نشستم تا پست اخر شبمو بنویسم بعد لالا کنم.دیروز رفتیم دندون پزشکی و من دندونمو کشیدم هنوز وقتی به این فکر میکنم که چه طور مثل یه شیر رفتم دندون پزشکی کلی به خودم افتخار میکنم.تازه رفتنم هم جریان داره پنجشنبه شب خواب دیدم که رفتم دندون پزشکی و خیلی راحت دندونمو کشیدم منم جمعه صبح به محمد گفتم فردا منو ببر دندون پزشکی البته امیدوار بودم بامامانم برم اما چه میشه کرد که یه سر داره و هزار سودااین فوق لیسانسش تموم شه من به همه شیرینی میدم.البته اگه سریع هوای دکتری نزنه به سرش.به خدا من که فقط 22 سالمه حوصله درسو ندارم اما مامانم بر عکس منه.خلاصه من و محمد ساعت 4 رفتیم دکتر محمد به دکتره گفت که من خیلی میترسم اونم خوب سرش کرد و دندونمو کشید بعدش گفت دیدی دختر خوب درد نداشت؟منم شنگول گفتم اله(گاز استریل تو دهنم بود) حالا میخوام برم پیش دکتری که ارتودنسی کردم تا ببینم میشه با ارتودنسی جای خالیه دندونمو پر کنه گرچه اصلا تو حرف زدن و خندیدن مشخص نیست.جوجو فکر کنم پروسه دندونای من خودش کلی طول بکشه فعلا که شدم دختر شجاع تا خرابی های دندونمو درست کنم.اینم یه گام مثبت در جهت زمینی شدن شما.