سفره هفت سینموون
سلام عسلم اینم از سفره هفت سینمون.البته الان یه تغییراتی بهش دادم وشعماشم سفید گذاشتم.دیزوز یه پیک نیک خانوادگی رفتیم.خیلللللی خوش گذشت.قبل از عید منو محمد رفتیم نمایشگاه بهاره.زاپاس ماشینمونو دزدیدن.دیروز صبح محمد اول رفت صنایع معادن بعد رفت زاپاس بگیره که پیدا نکرده بود دیه قرار شد بابا بیاد دنبالمون که ماشین نبریم بیرون شهر.بابا زنگ زد گفت خاله اینا میان.ما هم حاضر شدیم رفتیم و کوچه تا اومدن.خلاصه رفتیم و چادر زدیم زیلو انداختیم جوجه کباب درست کردیم و در زیر افتاب ناهار خوردیم اخه یه درختم نداشتبعد از ناهار دایی مهرداد و مامان اینا رفتن یه سر اطراف.وقتی برگشتن شدن یه تیم ماهیگیری و راه افتادن به طرف اب.منم رفتم همراهشون بعد از یه نیم ساعتی خسته شدم برگشتم.محمدم تو چادر خوابیدهبود بیدارش کردم با هم کلی بدمینتون بازی کردیم.یه بازی که یه یه کاغذ میچسبونی رو پیشوونی طرف مقابل هم انجام دادیم کلی خندیدیم برای من نوشته بودن ابرو کمان مامانم برنامه ریزی زندایی کامینه میرزا قاسمی زندایی مریم ارامش فاطمه شیرینی صباهری پاتر پرندشنا خاله دستکش یه بارمصرف.یهویی دیدیم کاروان ماهیگیری برگشتن و سینا یه ماهی کوچولو گرفته بود تو پست بعدی عکسشو میذارم.هرچی گفتم بندازش تو اب گناه داره طفلی گوش نکرد.عکسای یادگاری هم که داستانی داشت واسه خودش.کلی عکس گرفتیم میپریدیم هوا کج میشریم خلاصه خییلی روز خوب و خاطره انگیزی بود شکر خدا. چه قدر تایپ کردم جوجو...