ما برگشتیم
سلام عزیز دلم...ما دیروز صبح ساعت 6.30 صبح رسیدیم خونه.خب از سفرمون بگم ساعت 6.15 عصر از مهراباد پرواز داشتیم به سمت کیش.وقتی رسیدیم ترانسفر هتل به موقع اومد دنبالمون البته کلی واسه بقیه منتظر موندیم.رفتیم هتل اتاقمون رو گرفتیم و بعدش رفتیم اسکله تفریحی.اونجا رهام کوچولو رو دیدمماشا.. خیلی نانازه.از فرداش کلی رفتیم بازارمنو بابایی حسابی از خجالت خودمون دراومدیم و کلللی خرید کردیم .البته من به یاد شما هم بودم البته محمد به فکر زمانی بود که شما مهمون دل من شی دیگه کم کم باید اماده پذیرایی از شما بشیم عزیزم.اونجا کلی نی نی دیدیم محمد این شکلی شده بود همش میگفت اخه اینا چه طور نی نیاشونو میارن اینجا اخه خیلی گرمه.کلافه میشن نی نیا.عزیزم معمولا خانم ها عاشق خرید کردن هستن و اقایون حوصله خرید کردن ندارن.ما برعکس بودیم محمد دوست داشت تموم بازارها رو بگرده.منم خسته شده بودم و بازار دوست نداشتم.ما تو اون چند روزیه گشت دور جزیره پارک دلفین ها وشام هتل داریوش وکلی بازار رفتیم.البته به خاطر ایام فاطمیه اهنگ تعطیل بود.اینم از سفر کیش ما