نی نی نیم سانتی
مورچه کوچولو مامان سلاممممم
این مدت پر از اتفاقات ببببد و شیرین بود.کوتاه مینویسم و بعدا کاملش میکنم .پدری مهربووونم پدری قشنگم اسمونی شد و ما رو تنها گذاشت این مدتم که ننوشتم درگیر فاتحه بودیم.و از شما اینکه دوباره بتا دادم 1500 بود ودیروزم رفتم سونو مامانت فداتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت شه 6 هفته و دو روزت بود 5 میلی متر بودی نیم سانتی ماماننننننن و قلب خوشگلت مرتب مییییزد یعنی عاشقتتتتتتتم..عزیزم فکر نمیکنم کسی این قدرزود متوجه بارداریش شده باشه یعنی 3 هفتم بوده که فهمیدم.منو بابایی عاشقتیم تا بی نهایت به دل مامانی بچسب تر خدا این قدر تن و بدن مامانو نلرزون عشقکم تو این مدت چندین بار لکه بینی داشتم فدات شم.اووه اووووه ویارمو یادم رفت بنوسم دایم ببخشید شرمنده تهوع دارم خلاصه خیییلی مراعاتمو بکن عشقم تا غذا بخورم شما بزرگ شیییی .منم خونه مامان بزرگم موندم اونجا هم دسترسی به نت ندارم الان یه سر اومدم خونه بابام سریع نوشتم.
زینب جووونم ببخشید نگرانت کردم قلبم به قلبت خوااااهرانه نزدیکه...