فرشته زمستونی منفرشته زمستونی من، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

نفس مامان وباباش

هفته دوازدهم و سونو غربالگری

1393/3/28 18:37
نویسنده : مامان مهسا
282 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامان جانniniweblog.com

چی بگم ازاین روزهای ناب با هم بودنمون از ثانیه به ثانیه اش که چه قدر بهت وابسته شدم که حتی خودم باورم نمیشه.جند روز پیش بعد از ظهر زیر دلم درد میکرد یه لحظه به این فکر کردم نکنه از دستت بدم و با فکر ناراحت خوابم برد خواب بدی ندیدم خونه مامان بزرگم بودیماما همش تو خواب گریه میکردم تا اینکه از صدای ناله خودم بیدار شدم و دیدم واقعا دارم گریه میکنم و چشمام خیس از اشکه. اینکه چه قدر ذوق دارم برات فسقلی 6 سانتی بله شما رشید شدی و 6 سانتی متری فدات شمniniweblog.com.تازه کلی خبرهای جدیددارم.اینکه رفتم سونو غربالگری موشی مامانniniweblog.com خیلی استرس داشتم اینکه نکنه قلب کوچولوت نزنه اینکه مشکلی داشته باشی مامان جان.اینروزا که بابایی نیست همه زحمتهای من به عهده مامان و بابامه مخصوصا مامان صبح دو بار رفته بود تا تونسته بود وقت بگیره برام از دکتر موتمنی ظهرم از ساعت 2:45 رفت که پذیرش بگیره منو نبرد که اذیت نشم قرار شد بیاد دنبالم برام زنگ زد که سریع حاضر شو منم سریع حاضر شدم و مامان اومد دنبالم فرداش امتحان امامت داشتم هنوز نخونده بودم با خودم کتابمو بردم که به خیال خودم تا نوبتم میشه درس بخونمniniweblog.com اما مگه با اون همه استرس میشد درس بخونم؟یه 20 دقیقه طول کشید تا نوبتم شد.وقتی خانم دکتر با اونن ارامش همیشگیش شروع به کار کرد و با دقت به مانیتور نگاه میکرد داشتم سکته میکردم.دایما ازت میخواستم سالم باشی از خدا التماس میکردم که مشکلی نباشه تا اینکه گفت سن بارداریت 12 هفته و 5 روزهniniweblog.com طبق سونوی دفعه قبل باید سن بارداریم 12 هفته و 2 روز می بود دیگه چی بگم تقریبیه دیگه.گفت وضع جنین خوبه چین پشت گردنش خوبه و نرماله جفت هم وعش خوبه.ووووووووو اینکه شما به احتماااااال خییییییلیییی زیاد پسریniniweblog.com یعنی منی که میگفتم دختر دوست دارم تا این حرف از دهن خانم دکتر دراومد چنان خنده ای تمام صورتمو گرفت niniweblog.comکه هر کی  میدید منو میگفت یه عمر در انتظار پسر داشتن بودهniniweblog.comخدا خیر بده خانم دکتر رو که اصلا نگام نکردniniweblog.com

وقتی برگشتیم مامان به خاطر سالم بودنت شیرینی خرید و یه جشن خودمونی داشتیم وکلی برات ذوق کردیم ضربان قلبت 163 و 6 سانتی متر بودیniniweblog.com

با بابا محمد هم وقتی حرف زدم و خبر سالم بودنتو دادم و کلی خوشحال شدniniweblog.com ازم پرسید جنسیتشو نگفت منم بهش گفتم که چه نی نی بی حیایی بودی و تو 12 هفتگی خودتو نشون دادیniniweblog.comتازه دیشب عکس کلتو تو سونو واسه بابات فرستادم که کلی ذوق کرده بود.

دیگه اینکه من 2 تا از امتحانامو دادم و 3 تاش مونده برام دعا کن گللللمniniweblog.com

پسندها (6)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

زینب مامان نازنین زهرا
30 خرداد 93 16:25
سلاااااااااااااااااااااام عزیزم خدارو شکر که همه چیز خوبه یعنی از الان باید بگم پسر خاله انشالله صحیح و سالم بغلش بگیری مهسا جون
مامان مهسا
پاسخ
سلاااااام گللللممممممممم.اله خاله ججججون.ایشالاااااا
مامان حمیدرضا
30 خرداد 93 17:11
سلام کجایی پیدات نیس
مامان مهسا
پاسخ
اومدمممممم
دختر آسموني
1 تیر 93 9:58
مرسي كه بهمون سر زدين . شما هم با افتخار به جمع دوستاي ما پيوستين.
♥مرجان مامان آران و باران♥
8 تیر 93 12:31
سلام عزیز دلممممممممم ایشالا به سلامتی فدات شم خیلی برات خوشحالم قربونت برم دوستت دارم بوسسسسسسسسسس
مامان مهسا
پاسخ
سلام عزیز من خوبی؟؟خدا نکنه مهربون.منم همین طورررررر
دختر آسموني
8 تیر 93 12:43
سلام. اومدم ببينم بالاخره جنسيت اين نيني معلوم شده يا نه. كه ديدم هنوز قطعي مشخص نشده. انشااله با موفقيت امتحاناتت تموم ميشه.
مامان مهسا
پاسخ
سلام مرسی عزیزم مشخص شد.پسره.مرسی همشو به خوبی گذروندم
هدی (مامان آرش)
27 تیر 93 12:49
سلام عزیزم.منم دو تا از سونوهامو پیش موتمنی رفتم.منم خیلی دختر دوس داشتم.اصلا حس میکردم دختره.ولی وقتی گفت پسره منم چنان لبخندی زدم که نگو.همسری خیلی خوشحال شد.همش تو خیابون بوق میزد. سعی کن استرس نداشته باشی.راحت تر این دورانو میگذرونی. دانشجویی؟موفق باشی.ایشالا نی نیتم سالم بیاد تو بغلت.
مامان مهسا
پاسخ
سلام عزیزم.من فقط دو تا سونوی اولم پیش موتمنی نرفتم بقیشو پیش خودش رفتم فرشچیانم خوبه.اره عزیزم فقط پایان نامم مونده